رهگذر

شعروغزل

جامی شکسته ام من ؛هرچند تکّه پاره

سالم کنی اگرتو؛ خواهی  به یک اشاره

جسمی که ناتوانم ؛روحی که خسته از غم

قلبی که ایستاده  ؛احیاء کن دوباره

از آسمان شادی؛ سهمی به ما ندادند

ای کاش بودامیدی ؛چون چشمک ستاره

میسوزد این دل من ؛از آتش جدایی

پیش آر دست خودرا ؛تاحس کنی شراره

جانم به تنگ آمد ؛از درد ورنج بسیار

گم گشته ام به دریا ؛کی می رسد کناره

 

+نوشته شده در سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:,ساعت22:13توسط مینامحمودی | |