رهگذر

شعروغزل

جنگ ها ومرزها

 

من از بیگانگی بیزارم امروز

زخواب بردگی بیدارم امروز

اسیرم من به دام جنگ خواهان

زمین خونین شد از کشتارم امروز

من آن کودک که در جنگ وتباهی

گرسنه هستم وبیمارم امروز

من از جغرافیای هرجدایی

دراین دنیای تنگ وتارم امروز

خداوند آفریده  همگنان را

چرا پس اینچنین من!! زارم امروز؟

چنان در جنگ بی مقداروخوارم

که حتی کم زیک مردارم امروز

منم  آن کودک آزرده ی قرن

که از بیگانگی سربارم امروز

وانسانی که در قرن سیاهی

اسیر وحشت پیکارم امروز

تورا نشناسم وبا تو بجنگم

مگربا تو چه جنگی دارم امروز؟

خداوندا تو آزاد آفریدیم

اسیردام سیم وخارم امروز

چنان با این قفس خوکرده ام من

 که خود آزاد می پندارم امروز

حقیقت حد و مرزی کی شناسد

حقیقت گر شود بازارم امروز

چنان درگیرهستم با تباهی

که فارغ از دل و دلدارم امروز

وجودم پرشده از نفرت جنگ

و دشمن با همه دیوارم امروز

ولی در بند هرگز من نمانم

که آزادی شده است افکارم امروز

 

+نوشته شده در پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت22:59توسط مینامحمودی | |