رهگذر

شعروغزل

حجله

با یاد رُخت دل را چون حجله بیارایم

هرچیز بجز یادت چون هرز بپیرایم

یک دم نشوم آزدازفکروخیال تو

دردام خیال تو مستند غزلهایم

دردی که به من دادی هرگز نشوددرمان

چیزی که تو میخواهی بردیده پذیرایم

من باز صبوری را هم پیشه ی خود سازم

هرچندکه با این درد چون غرقه به دریایم

درعالم آفاقت چون سیرکنم هرجا

گویی که به روی تو مشغول تماشایم

هرجزء از این هستی چون میل کمالش هست

من هم چوهمه هستی ره سوی تو پیمایم

ای نوراهورایی وای جلوه ی یکتایی

بنگرتو مرا یارا سرشارتمنَایم

 

v

+نوشته شده در پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:,ساعت22:15توسط مینامحمودی | |

aهرگزنرود از یاد

 آن دلبرهر جایی هرگزنرود از دل

وآن شیوه ی رعنایی هرگزنرود از دل

ازروزازل عشقش آجین شده با دلها

آن مطلق زیبایی هرگز نرود از دل

از هرم نگاه او چون کوره بسوزددل

واین آتش موسایی،هرگزنرود از دل

بارفتن جان ودل از من توچه می پرسی

آن باغ تماشایی هرگز نرود از دل

حلاج انا الحق گفت پس رفت به دار عشق

بارفتن دلهایی هرگز نرود از دل

هرجزء از این هستی چون میل کمالش داد

این میل سویدایی  هرگزنرود از دل

هرحمد که حامدگفت جزحمد رخ او نیست

زین کثرت زیبایی هرگز نرود از دل

اجزاء جهان سویش گشتند روان ا وشد

  مقصد، که به تنهایی هرگز نرود از دل

ازعهد الستم اودر خاطر ویادم ماند

این مقصدرویایی هرگز نرود از دل

 

 

 

+نوشته شده در سه شنبه 5 دی 1391برچسب:,ساعت16:43توسط مینامحمودی | |